عمویم گفت:« چه جوری به مدرسه می روی؟»
گفتم:« با اتوبوس »
پوزخندی زد و گفت:« من وقتی هم سن تو بودم ده کیلومتر پیاده می رفتم.»
عمویم گفت:« چقدر بار را می توانی بلند کنی؟ »
گفتم: «یک گونی برنج»
پوزخندی زدو گفت:« من وقتی هم سن تو بودم یک گاری را به حرکت در می آوردم ویک گوساله را بلند می کردم.»
عمویم گفت:« تا حالا چند بار دعوا کرده ای؟»
گفتم:« دو بار و هر دو بار هم کتک خوردم.»
پوزخندی زد و گفت:« من وقتی هم سن تو بودم هر روز دعوا می کردم و هیچ وقت هم کتک نمی خوردم.»
عمویم گفت:« چند سالته؟»
گفتم:« نه سال و نیم »
بادی به غبغب انداخت وگفت:« من وقتی هم سن تو بودم ده سالم بود.»